نام : رضا نام خانوادگی: طایفی پسوند :نصرآبادی شهرت : کم(بچه معروف نیستم) نام مستعار(جهت کارهای بامزه بازی): ت دسته دار شخصیت : تا چندی پیش میمونی(بنا به دلیل شاخه به شاخه پریدگی و قوز کردگی و دُم جنبانکی وخوشمزه گری و...) و اکنون کرگدنی زادروز: به روزبیست و نه امرداد سال شصت ودوی خورشیدی زادجای: تهران تبار: یزدی نژاد : آمیخته اما خوب کم و بیش سفید پوست چرکین هستم.حمام هم می روم و سبزه هم نیستم وناخنهایم را همیشه کوتاه نگه می دارم.البته به جز آن سه جهارتای دست راست که گرچه دیگر با مضراب کار می کنم اما خوب عادت است دیگر. بچه که بودم صدایم می کردند :"شوئیچی" (آنها که می دانند به آنها که نمی دانند بگویند یعنی که چه).حالا هم که بزرگ شده ام شبیه هیچ مردم دیگری و از هر نژادی نیستم جز همین نژاد بسیار نا خالص پارسی(آریایی آلوده).راستش از شما چه پنهان دوست داشتم رفتارم شبیه بوروس ویلیز یا جرج کلونی باشد و مغزم به بزرگی انیشتن و زورم به زیادی بوروس لی یا همان یل پیل تن خودمان،رستم- تا حرفها و ایده هایم ضمانت اجرایی داشته باشد- وهیکلم هم مثل براد پیت و قیافه ام اگر چیزی میان الویس پریسلی وجیمزدین یا کلینت ایستوود یا همان فردین خودمان می شد چه حالی می داد.نه؟!...اما حالا دیگر بیشتر دوست دارم همچون ریچی بلکمور یا کرک همت گیتار بزنم و کارهایم به اندازه صادق هدایت یا سلینجر خواننده داشته باشد. جنس خاک: ایرانی. البته شاید اگر در ایالت پنسیلوانیای ایالات متحده به دنیا آمده بودم همینگونه به خاک[صد البته ناپاک] آمریکا[ی جهانخوارآشغال] می بالیدم.(چه خوب است از دیگر مردمان شریف خاورمیانه نیستم.) یکی از بزرگترین افتخارات : این است که به من گفته اند رفتار و کردارم مثل "روبرتو بنینی" (کمدین وکارگردان ایتالیایی) است.(یح.مسع.نژاد می گفت) البته اگروودی آلن یا هارولوید کفته می شد باز هم مفتخر می شدم. باید بگویم به جز این کمدینها که نام برده شد بنده به داشتن همسانی با چارلی چاپلین،باسترکیتون،جیم کری،مستربین هم بسیار افتخار خواهم کرد.ما را دریابید. یکی دیگر از بزرگترین افتخارات : ندارم.شاید هم به یاد نمی آوروم. شغل: اگر کار داشتم که اینهمه اطناب نمی کردم. میزان تحصیلات: دیپلم.(ولی دانشجو هستم.آنهم دانشجوی ترم نهی)
وضعیت تاهل: عذب.(زن چیه بابا.ماخودمان را نمی توانیم اداره کنیم)[اما خودمانیم!حال می دهد!] میزان بچه : جنایکار غیر جنگی که بچه ندارد.اما یک بچه گربه داشتم دلم برایش مثل سگ تنگ است. کارهای مهم تا کنون انجام داده شده : برای خودم یا دیگران؟ سابقه کاری : آقا ما یک باردر اطو(همان مجله طنز دانشجویی که رضا جدیدی و مهدی قریشی و فرزین خادمی مرا مدیر مسوول آن کرده بودند و خودشان دانش آموخته شده بودند و آن شماره های پایانی بسیار برای انتشارش رنج بردیم)شعر استاد اخوان را دستکاری کرده بودبم که نوشته ما ناگهان سر از گل آقا در آورداما اسمی از نویسنده آن برده نشد.یکبار هم همین بهار امسال کاندیدای جایزه طنز دوسالانه ادبی دانشجویی شده بودم که فکر کنم دستهایی در کار بود که ما پابرهنگان را از سکه های بهارآزادی بی نصیب گذاشتند.آن زمانها که مدرسه می رفتیم نیزجایزه های زیادی ازکنار روزنامه دیواری سازی به ما می رسید.(همه می دانند که آدم باید تلاش و تمرین کند تا به یک جایی برسد.آدم باش.)
|
رضا طایفی دانشجوی دانشگاه آزاد- قزوین رشته مهندسی عمران
|