فرهاد نامه
توي يه نيمه شب گرم مرداد ماه وقتي خداوند هيچ چيز بهتري براي آفريدن نداشت من فرهاد نيك نسب اصفهاني متولد شدم واين اتفاق مهم درست در سال 1363 يعني اوج كمبود امكانات وقسطي وكوپني ودفترچه اي بودن جون مرغ تا شير آدميزاد رخ داد البته ناگفته نماند كه اين كمبود امكانات سالها بعد تاثيراش روي من گذاشت ودرست زمانيكه همه بچه هاي فاميل ودروهمسايه مي خواستند دكتر ومهندس وپليس وخلبان بشوند بنده با كمال پرروئي تصميم گرفتم كه نوسينده بشم اونم از نوع طنزنويسش !!!
البته بعدا بخاطر نصحيحت هاي كار ساز وموثر عصاي مرحوم آقاجونم وهمچنين تلاش هاي چرخ نامرد روزگار كه هميشه بر خلاف ميل اهل ذوق وهنر وادبيات مي گرده موفق به ا خذ يه ليسانس با كلاس اما بي جيره ومواجب حقوق شدم {حالا اگه خودمون مي خواستيم صد سال حقوق قبول نميشديم ها}
در مورد سوابق وافتخارات فرهنگي هنري ام بايد بگم كه تا حالا توي چند صد تايي جشنواره ، همايش،نمايش وحتي رزمايش شركت كردم كه غيرازتوي دوسه تا همايش استاني كه رتبه اول ودوم طنز را به هزار زورو گريه زاري اونم خشك وخالي بهم دادند تاحالا توهيچ برنامه فرهنگي هنري برنده سكه طلا وسفر دور دنيا نشدم.
اينم بگم كه توي اين چهل سالي كه جز مفاخر فرهنگي،هنري ومطبوعاتي اصفهان بودم به نشرياتي مثل نسل فردا ،نصف جهان،جام اصفهان وماهنامه مشرق زمين افتخار همكاري دادم!!!
در پايان هم اين شايعه رو كه بنده زماني با خواجه حافظ شيرازي ديزي سنگي خوردم رو شديدا تكذيب كرده و اعلام ميدارم كه ناهار كباب تركي بوده نه ديزي سنگي .......



فرهاد نیک نسب
دانشجوی دانشگاه پیام نور- اصفهان
رشته کارشناسی حقوق